یلدا، کریسمس، هانوکا به همه دوستانی که اینجا رو میخونند مبارک باشه. امیدوارم که همیشه در تاریکترین و سردترین روزهای زندگیتون یک آتش درون؛ به زندگیتون نور و گرما بده. امیدوارم یک روزی بیاد که دلهامون شاد باشه؛ که اینقدر داغدار فرزندان میهنمون که دارن بیگناه پرپر میشن نباشیم. که بتونیم بدون این غم و گناهی که در اعماق وجودمون رخنه کرده، جشن بگیریم و شادی کنیم. 


ساعت نه و سی دقیقه صبحه. دیشب مهمون بودیم و نصف شب برگشتیم. اهل خانه هنوز در خواب هستند. من هفت و نیم صبح بیدار شدم. اول رفتم قهوه درست کردم. بعد چراغهای درخت کریسمس رو روشن کردم و زیرش لیوان شیر نصفه خورده شده و خرده‌های شیرینی گذاشتم که حنا که بیدار شد، فکر کنه سنتا اومده. بعد هم بیست دقیقه مراقبه کردم. ذهنم شفافیت دو روز قبل رو نداره ولی دارم یاد میگیرم با مه درون ذهنم کنار بیام و باهاش زندگی کنم. گاهی خودش به نرمی حل میشه و از بین میره. گاهی هم نه. ولی دیگه هی به خودم گیر نمیدم که چرا هست. کل این هفته تعطیل هستیم و من بسیار از این موضوع خوشحال هستم. تصمیم دارم هر روز صبح زودتر از همه بیدار شم و هرچند خونه احتیاج به مرتب کردن داره و کارهای زیادی هست که باید انجام بدم، اما با خودم عهد کردم که در این ساعات سکوت فقط کارهایی رو انجام بدم که با بیدار بودن اهالی خونه نمیشه یا سخت میشه انجام داد. مثل همین وبلاگ نوشتن یا مراقبه کردن یا یوگا. 


هوا بسیار بارونیه و برف پنجاه سانتی که طی هفته گذشته باریده داره به سرعت آب میشه و یک ملغمه‌ای شده که اصلا نمیشه رفت پیاده روی. بنابراین برنامه امروز تمیزکردن خونه، باز کردن هدایا و باز هم تمیز کردن خونه است. شب مهمان خونه برادر همسر هستیم به صرف بوقملون. از دیروز هم ناهار داریم. باید به داییها هم تلفن کنم و احوالپرسی. امروز طی مراقبه به این نتیجه رسیدم که میخوام محیط خونه‌ام طوری باشه که اینقدر باعث احساس اضطراب نشه. بنابراین میخوام هر چیزی که این احساسات رو در من بیدار میکنه پاکسازی کنم. باشد که رستگار شویم. 





نظرات 6 + ارسال نظر
منجوق شنبه 10 دی 1401 ساعت 00:34 http://manjoogh.blogfa.com

هرچند با تاخیر
کریسمس و هانوکا بر شما هم مبارک
اون لیوان شیر و خرده شیرینی خیلی با حال بود

ممنون منجوق عزیز. آره. اینجا رسمه و من گاهی فکر میکنم بعداً حنا بهم بگه چرا کلاه سرم گذاشتید؟!

فرقری دوشنبه 5 دی 1401 ساعت 05:06

مبارک باشه ترنج جون
زندگیت شبیه فیلمای موزیکال شاده

لاندا یکشنبه 4 دی 1401 ساعت 21:27

تعطیلات خوش بگذره حسابی. امیدوارم که کلی از ته دل بخندین با حنا جون

ممنونم لاندا جون. امیدوارم که برای تو هم سال خوبی باشه.

زری.. یکشنبه 4 دی 1401 ساعت 11:45

مناسبتها بر تو و خانواده ات هم مبارک باشه! امیدوارم روزهای شادی و سلامتی و آرامش منتظر همه ی مردم باشه، مخصوصا کشورهایی مثل ایران:(
خیلی خوبه برای خودت بتونی وقت بذاری، الان با این سن حنا برای این منظور باید خیلی برنامه ریزی کرد:) انشاالله تا دو سال دیگه کلی برای خودت وقت خالی خواهی داشت:)
من الان خونه مون در بدترین و‌کثیف ترین حالت ممکنه! داشتم فکر میکردم فردا ناهار دلمه فلفل ‌و ‌‌گوجه بپزم، بعد فکر کردم ایکاش شوهرم حداقل ظرفهای تو سینک را میشست! بعد الان به ذهنم رسید اگر فردا صبح دیدم باز هم هیچ کاری نکرده من هم وقت پخت و پز را بذارم برای تمیز کردن خونه و بگم ناهار از بیرون بگیره. واقعا اینهمه کثیفی داره اذیتم میکنه و البته ته ذهنم بیشتر برای این ناراحته که چرا من باید ازش بخوام که تمیز کنه و انگار اون داره لطف میکنه؟!

وای. خیلی منتظر اون دو سال دیگه هستم. ولی این چند روز تعطیلی دارم از صبحها که همه خوابن نهایت استفاده رو میکنم.
در مورد همسرت هم متاسفانه باید قبول کرد که باید به آقایون یادآوری بشه. شاید اینطوری کمتر خودت اذیت بشی.

آبی یکشنبه 4 دی 1401 ساعت 10:21

یلدا و کریسمس تو هم مبارک

مرسی آبی عزیز.

ترانه یکشنبه 4 دی 1401 ساعت 10:20

کریمسس و هانوکای شما هم مبارک. پاکسازی خیلی خوبه!
ذهن رو آروم میکنه. منکه دائما در حال پاکسازی خونه و محل کارم هستم.
خوش بگذره شام خونه برادر همسر. مواظب خودت باش. دوستت دارم.

مرسی ترانه جون. من با پاکسازی کمی مشکل دارم. فکر کنم ژنیه که از بابام به ارث رسیده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد