خدا ساله که ننوشتم. البته خدا سال که اغراقه ولی خیلی وقته که ننوشتم و مدیونید فکر کنید که این مدت که غایب بودم مشغول انجام کار فوق‌العاده‌ای بودم. نه همون کارهای همیشگی. حتی نتونستم سریال دیدن سریالی (ّینج واچینگ) رو ترک کنم. اینه که شاید از خجالت نمیخواستم بیام اینجا. ولی خوب اول و آخرش که باید میومدم. کلا عقب انداختن کارها همیشه اینطوریه.آدم اگر کاری رو سر وقتش انجام بده -حتی اگر نصفه و نیمه انجام داده باشه- خیلی شرف داره که هی عقب بندازه به امید اینکه کامل و خوب انجامش بده. البته این توضیح واضحاته ولی برای من اغلب اینطور نیست. یعنی همیشه مترصد زمان مناسب هستم تا اون کاری که کامل هست انجام بدم و اون زمان مناسب هیچوقت نمیاد و بعد هم اونقدر دیر میشه که  دیگه نمیشه انجامش داد. 

در این مدتی که ننوشتم حنا یک ساله شده؛ براش تولد گرفتیم؛ بالاخره دو تا دندون در آورده؛ بالاخره راه افتاده - بیشتر چهار دست و پا  ولی گاهی هم از جایی میگیره و بلند میشه و چند قدمی راه میره- از دوشنبه قراره که یک روز در هفته بره مهد کودک تا به تدریج روزهاش رو زیادتر کنم. قصدم اینه که  از روزهایی که مهده استفاده کنم برای درس خوندن و ... شاید فرجی بشه و من یک قدمی در راستای بهبود خودم بردارم.چند کلمه هم حرف میزنه دخترک. بخصوص فلفلی (خواهر بزرگ گوش مثلثیش رو) خیلی صدا میکنه. گاهی میریم با هم کتابخونه کلاسهای آواز و ... کلاسهای شنا متاسفانه خیلی زود پر شدن و من تو صد جا اسمم رو گذاشتم تو لیست انتظار ولی هیچ کدوم جا ندادن متاسفانه. 

 خودم بد نیستم. سه شب در هفته با یک مربی ورزش در ایران تمرین میکنم. وزن کم نکردم چندان. چون خوردنم رو اصلاح نکردم ولی کمی سایزم بهبود پیدا کرده.  البته نه اونقدر که مشهود باشه ولی بهتر از هیچیه. 

حالا که طلسم نوشتن شکسته؛ ایشالا بیشتر مینویسم. گفتم این چند خط رو بنویسم تا بعد. 

نظرات 3 + ارسال نظر
زری دوشنبه 12 مهر 1400 ساعت 07:29 http://maneveshteh.blog.ir

خوبه نوشتی من میاومدم بهت سر میزدم
تولد دخترت مبارک باشه
چقدررر خوبه مهد گذاشتنش و اینکه برای خودت وقت پیدا کنی.
بیا تند تند بنویس

ممنون زری جون. آره. خوشحالم که گذاشتم مهد.

ترانه شنبه 10 مهر 1400 ساعت 02:59 http://taraaaneh.blogsky.com

سلام. خوشحالم که نوشتی. دلم برات تنگ شده بود.
تولد یکسالگی دخترک هم مبارک. دیدی نگرانیهات بی مورد بود؟
سایز کم کردن از وزن کم کردن خیلی مهم تره برای اینکه معنیش اینه که عضله سازی کردی.
خوبه که دخترک میره مهد و یکمی وقت برای خودت پیدا میکنی.
مواظب خودت باش و بیشتر بنویس.

مرسی ترانه جون. دخترک کلا یک کم انگیزه جنب و جوشش کمه. فکر کنم به مامان و باباش رفته.

افق بهبود جمعه 9 مهر 1400 ساعت 09:07 http://ofogh1395.blogsky.com

خوبه که نوشتی
کلا تو افق ننوشتن محو شده بودی

البته دقیقترش اینه که رفته بودم قاطی باقالیها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد