آرایشگاه هستم و بیست دقیقه ای هست که  منتظرم آرایشگرم بیاد و موهام رو رنگ کنه و کمی کوتاه کنه. بعدش هم میخوام برم لاک ناخنهام رو بدم پاک کنند. فکر کنم آرایشگرم یادش رفته که با من قرار داره چون در تاریخ چهارده سالی که همدیگر رو میشناسیم اولین بار هست که دیر کرده و بنابراین میشه چشم پوشی کرد فقط بهش تسکت زدم که اینجا هستم. کلا تجربه آرایشگاه در کانادا با ایران خیلی فرق میکنه. در ایران اغلب آرایشگرها مالتی تسکینگ میکنند. یعنی همزمان به کار چند مشتری میرسند که خیلی اعصاب خرد کن هست. ولی اینجا آرایشگر تمام مدتی که تو هستی، فقط و فقط با تو کار میکنه. حتی وسطهایی که نشستی موهات رنگ بگیره، آرایشگر به مشتری دیگه نمیرسه. البته این چهارده سالی که من با آرایشگرم هستم، یکی دو بار ازم اجازه گرفته وقتی موهام در حال پروسس هست موی کسی رو (اغلب مرد) کوتاه کنه. 


منفی های این چند وقت: 

مفاصل تنم خیلی درد میکنه. فکر میکنم از رژیم غذایی بدی هست که دارم با کلی هله و هوله و فست فود خوری. نمیخوام بگم که آماده هستم که رژیم بگیرم چون هروقت چنین چیزی گفتم بیشتر از همیشه پرخوری کردم ولی باید یک فکری به حال خودم و تن خسته ام بکنم. حتی ساعتها خواب دیشب هم حالم رو بهتر نکرده و فکر میکنم اگر همین الان چشمهام رو ببندم میتونم برای ساعتها بخوابم. 


(الان آرایشگرم رسید. یادش رفته بوده چون در حال اسباب کشی هستند) 


هفته قبل اصلا خوب کار نکردم و مدام به خودم گفتم که شب مثلا یک ساعتی کار شرکت رو انجام میدم که انجام ندادم و این چرخه مدام تکرار شد. 


ظرف چند هفته گذشته بسیار خرید کردم  و خوب خیلی هاشون چیزهای الکی و به درد نخور بودن. این در حالی هست که هدفم اینه که از دست وسایل اضافی خلاص بشم. 


خوبهای چند هفته گذشته ( قابل توجه آدمهای دارای اختلال دامنه توجه): 


یک) من همه قرصهای مربوط به ADHD  رو حذف کردم و الان تنها قرصی که میخورم داروی ضد افسردگی هست. حتی قبل از اون هم فقط سه تا قرص هر صبح میخوردم و فکر میکردم که نیازی به این جعبه های قرص که هفتگی پر میشن ندارم. اما از مارچ که برای مسافرت کاری میرفتم یک بسته از این ارگانایزرهای قرص خریدم) و چند هفته ای میشه که ازش استفاده میکنم و معجزه است. معجزه اش اینه که دیگه هر روز صبح هزار ساعت فکر نمیکنم که آیا داروم رو خوردم یا نه. شاید برای شما قابل درک نباشه. اما من خیلی صبحها یادم میره که آیام قرصم رو خوردم یا نه و کلی سر این موضوع خودم رو سرزنش میکنم. اما الان که یک قرص برای هر روز اختصاص داده شده با یک نگاه میفهمم که آیا قرص رو خوردم یا نه. 

نتیجه اخلاقی: حتی اگر یک قرص در روز میخورید، از این بسته های ارگانایزر استفاده کنید و خودتون رو از سرزنشهای درون تا ابد خلاص کنید. 


دو) بعضی روزها برام خیلی سخته. تمرکز ندارم و تنم درد میکنه. بنابراین دیر سرکار میرم. قبلترها به خودم میگفتم که حالم بهتر شه کار میکنم. اما الان دیگه حتی اگر ده ساعت روز رو خراب کرده باشم، سعی میکنم بقیه ساعاتی که دارم رو خوب طی کنم. بالاخره حتی اگر یک ساعت حال خوب داشته باشم؛ بهتر از هیچ ساعت حال خوبه. 


نتیجه اخلاقی: حتی نصف قدم رو به بهبود هم بهتر از هیچ قدم رو به جلوست. 


سه ) لیبل کردن معجزه میکنه. اگر در خونه ای زندگی میکنید که کسی یا کسانی توش ADHD دارند  و یا چند نفر توش هستند که چیزها رو جابجا میکنند، همه چیز رو لیبل کنید که همه و بخصوص خودتون بدونید که هرچیز رو کجا باید بگذارید و از کجا باید بردارید. یعنی نمیتونم بگم چقدر این موضوع کمک میکنه. اینها دسته هایی هست که من ایجاد کردم و یا در حال ایجاد کردنش هستم: 


 - الکترونیک: یک جعبه برای هر چیز الکترونیکی از شارژر موبایل و سه شاخه گرفته تا حتی هدفون موبایل

- وسایل بهداشتی:  از  نخ دندون گرفته تا صابون و خمیر ریش و لیف 

- تعمیرات خونه: از آچارپیچ گرفته تا لامپهای اضافی و فیلتر آب یخچال و چسب دوقلو 

- وسایل پارتی: مثل شمع و بادکنک و ...

- فرست اید: داروهایی که همیشه استفاده نمیشن مثل داروی سرفه ، تب سنج و چسب زخم و وسایل باند پیچی

- کاردستی: از مداد رنگی و قیچی  گرفته تا مقوا و ... 

- Regift: شامل هدایایی که برات رسیده و چیزهایی که خریدی و فراموش کردی پس بدی ولی میدونی برای هدیه میتونه مناسب باشه. 

- یک جای مشخص برای کیسه های خرید چند بار مصرف+ یک جای مشخص برای کیفهای غذای کار و مدرسه + جای مشخص برای ساکها و کاغذهای هدیه


چهار) تا دیروز تونسته بودم خونه رو به اندازه خوبی مرتب نگه دارم. جاهایی از خونه که مرتب بودند: اتاق نشیمن و آشپزخونه (که وقتی صبحها از طبقه بالا میومدم پایین باعث میشد حس خوبی داشته باشم) و اتاق حنا. 

======

امروز ساعتهای بعد از کار آرایشگاه رو با حنا صرف خواهم کرد. میخوام وقت بگذارم و کمی لباسها رو مرتب کنم و چیزهایی که لازم ندارم بدم بره. چیزهایی که باید در مرتب کردن خونه به یاد داشته باشم: 

 - اگر استفاده نمیکنی بده بره حتی اگر براش چند صد دلار هزینه کرده باشی. 

- اگر تنگ شده بده بره. اگر یک زمان لاغرتر شدی، میتونی یکی دیگه بخری. 

- هیچ چیزی که دوست نداری رو نگه ندار. 

- لیبل کردن رو فراموش نکن. لیبلها باید اوقدر بزرگ باشن و به چشم بیان که راحت بشه پیداشون کرد.