چیزهایی که به من کمک میکنند بهتر عمل کنم:

- پیاده روی: سرعت بالا - بدون گوش دادن به هیچگونه موسیقی، یا حرف زدن با کسی

- لیست نوشتن و از روی لیست کار کردن. 

- استفاده از تیله ها برای ایجاد انگیزه و  انجام کارهای سخت

- قبول کردن وضعیتی که هستم و نجنگیدن با خود

- دوش آب سرد اول صبح 

- پاک کردن اینستاگرام، فیس بوک، نت فلیکس و ... از صفحه موبایل 

- فیلم نگاه کردن بجای سریال نگاه کردن 

- برچسب زدن روی کابینتها و جعبه ها که یادم باشه چی رو کجا باید بگذارم

Brain Dump

چیزهایی که تو ذهنمه (چه منفی و چه مثبت): 


- نباید خرید کنم و خرید میکنم - کلی از آمازون دوباره سفارش دادم .سر ظهر تو فروشگاه کره ای هم الکی چرخ زدم و کلی هله هوله خریدم. 

- کار خیلی زیاده و امروز خیلی وقتی تلف کردم. باید کارها رو به یک انجامی برسونم. اینکه فکر میکنم وقت زیاده، یک توهمه. کاری که میشه در این لحظه انجام داد رو اصلا اصلا اصلا نباید به آینده موکول کرد. حتی اگر اون آینده نیم ساعت بعد باشه. 

- تکس امسال رو هنوز کامل نکردم. امشب روش کار میکنم و باید تا شنبه شب بفرستم بره. 

- فردا صبح از هفت و نیم میتینگ دارم. پس فردا از هفت. وقتی میتینگ صبح زوده خوبیش اینه که آدم مجبور میشه که از خواب بیدار بشه. وگرنه این روزها با زور از هشت بیدار میشم. 

- کلی وسایل هست که باید بگذارم تو فیسبوک و بفروشم. 

- خدا کنه لیبرالها دولت اکثریت تشکیل بدن. یا حداقل اقلیت. فقط هر چی هست محافظه کارها روی کار نیان. 

- حیاط خیلی قشنگ شده. یادم باشه دیگه جایی برای گلکاری نمونده و دیگه نباید یک شاهی هم صرف گل و گیاه کنم. 

- اگر برسم باغچه سبزیجات رو کامل کنم البته بوته گوجه فرنگی، خیار و فلفل میکارم. از سبزیها هم شوید و ریحون و نعناع

- خیلی دلم میخواد میتونستم جایی پیدا کنم و یک درخت Flowering Dogwoodhttps://www.canadiangardener.com/floweringdogwoods بکارم که درخت رسمی استان ماست. 

- دلم برای حنا تنگ شده. صبح من بردمش مهدکودک و پدر بزرگ رفته دنبالش. احتمالا با هم رفتن پارک. دخترکم سپتامبر امسال میره مدرسه.. 

- باید عکس حنا رو چاپ کنم برای مدرسه. همینطور باید کمی عکس چاپ کنم بزنم به در و دیوار. تصمیم گرفتن راجع به اینکه چه عکسی روی دیوار باشه برای من سخته. 

- گردنم از شدت استرس گرفته. استرس چی؟ استرس کارهایی که باید انجام بدم و انجام نمیدم. و کارهایی که نباید انجام بدم و انجام میدم. 

- یکی از مهمترین نعمتهای زندگی دوست داشته شدن هست و حتی بهتر از اون داشتن کسی که بتونی دوستش بداری.

- کلی پس دادنی دارم.

- کاش پدربزرگ ماشین آنتیکش رو که داره روش کار میکنه زودتر از گاراژ در بیاره تا ما بتونیم کمی مرتبش کنیم. شتر با بارش گم میشه و من مطمئن هستم تو اون جعبه آبی بزرگ کلی کفش دارم که روحم از وجودشون خبر نداره. 

 - کاش بهتر قدر چیزهایی که دارم رو بدونم و ازشون نگهداری کنم. اون روز یک کلیپ کوتاه دیدم از چند نفر از یک کشور آفریقایی (نمیدونم کدوم کشور). آقایی که سخنگو بود میگفت که در فرهنگ اونها حتی کلمه ای بعنوان Maintenance وجود نداره. واژه تعمیر رو دارند که فرق میکنه. باید چیزی خراب بشه که بهش برسیم و تعمیرش کنیم. درحالیکه در فرهنگ غربی، نگهداری از چیزی نهادینه شده است و برای همین هم هست که حتی خونه های صد و خرده ای ساله هنوز سرپا هستند و قابل سکونت. فکر میکنم در فرهنگ ایرانی هم تقریبا همینطوره. اینه که خونه هایی با سی - چهل سال سابقه رو میکوبن و جاش یکی نو تر میسازن. 

- برای شام زرشک پلو با مرغ داریم که البته بیشتر خورش زرشک هست با کته. من زرشک رو میریزم تو خورش و البته کشمش هم قاطی میکنم (ولی شکر نمیزنم دیگه). 

- دلم میخواد برنامه ریزی کنم و اجراش کنم. برنامه ریزی نمیکنم چون نمیتونم اجرا کنم!