من میتونم روی خودم حساب کنم...

حالم بهتره. حالم از کی بهتره؟ از همین نیم ساعت قبل که با سه ساعت و نیم تاخیر اومدم دفتر و تو ماشین به این فکر میکردم که چطوری با این ذهن آشفته برم سرکار. ولی الان حسم بهتره. تو ماشین فکر میکردم که وقتی من به خودم و کاراییم اطمینان ندارم، چطوری شرکت میتونه به من اطمینان کنه. بعد به ذهنم اومد که من میتونم به خودم اطمینان کنم. حالا شاید نشه روی من بعنوان یک کارمند همیشه متوسط حساب کرد، ولی میشه بعنوان کارمندی حساب کرد که هر وقت لازمه کارهای مهم رو که کسان دیگر ازش فرار میکنند رو به سرانجام میرسونه. که میشه حساب کرد که وقتی اوضاع قاراشمیش هست آرومه و میتونه راه حل ارائه بده. فکر کردم که همیشه خودم تونستم گلیم خودم رو از آب بیرون بکشم. چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری. 

نظرات 3 + ارسال نظر
ماهی دوشنبه 12 تیر 1402 ساعت 02:36 https://redfishi.wordpress.com

ترنج عزیز
از پستت بنظر میاد self criticism زیادی داری. من تو رو ندیدم ولی پستهات را خوندم و مطمینم داری کم لطفی می کنی بخودت

ممنون. خیلی سعی میکنم با خودم مهربونتر باشم. ولی واقعیت اینه که من وقتی با خودم مهربون هستم هیچ کاری نمیکنم.

صحرا جمعه 9 تیر 1402 ساعت 05:05 http://Sahra95.blogsky.com

همین که هر روز به خودت این رو یادآور میشی کمک میکنه روزت بهتر پیش بره

ممنون صحرا جون. درسته باید به خودم مدام یادآوری کنم.

ترانه پنج‌شنبه 8 تیر 1402 ساعت 11:27

ترنج جان. خوشجالم که بهتری. شاید هم تو از اون چیزی که فکر میکنی واقعا بهتری.
یادمه از مکالمه مدیرت با خودت نوشته بودی، موقعی که میخواستی کارت رو عوض کنی! یادته بهت چی گفته بود؟ برگرد و اون مکالمه رو بخون عزیزم.

اینورها نمیای؟ دلم میخواد حنا کوچولو رو از نزدیک ببینم.

ترانه جون، یک بلیط بگیر بپر تو هواپیما و بیا پیش ما.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد