یک غروب زیبا - آدمهای کافی

خوب. من اومده بودم اینجا که غرغر کنم و یک کم از حال بدم شکایت کنم. بعد صفحه اول وبلاگستان باز شد و من روی هر پستی که کلیک کردم پر از نوشته ها از آدمهایی بود که مثل من از خودشون و اون چیزی که هستند خسته اند. همه کسانی که میخواهند بهتر باشند و مثل من شکست میخورن. همه کسانی که خودشون رو به هر دلیلی دوست ندارن. بعد فکر کردم چقدر ما آدمها داریم به خودمون سخت میگیریم و زندگی رو به کام خودمون تلخ میکنیم.  این استانداردهایی که برای خودمون خلق میکنیم از کجا میان؟ این آدمهایی که میخواهیم باشیم و نیستیم، کی هستند؟ فکر کردم دنیا چقدر به آدمهایی که خودشون رو دوست دارند احتیاج داره. آدمهایی که با خودشون در صلح هستند. آدمهایی که خودشون رو میبخشند. آدمهایی که زندگی رو آسون میگیرند. آدمهایی که مدام در مسابقه با خودشون نیستند.  آدمهایی که همش با یک ایده آل دست نیافتنی در مسابقه نیستند، آدمهایی که کافی هستند.

فکر میکنم دنیای خیلی از ماها به یک چیز مثبت احتیاج داره. چند وقت پیش یک پادکست گوش میکردم. یک قسمت از پادکست یک تکه از یک روانشناس رو نقل قول میکرد که  آدمها ارزشمند هستند و فقط باید خودشون درک کنند. روانشناس گفته بود همه آدمها مثل یک طلوع یا غروب خورشید هستند. وقتی به غروب خورشید نگاه میکنی به خودت نمیگی این قسمتش کاش بیشتر قرمز بود، این قسمتش متعادل نیست. فقط نگاه میکنی و از ترکیب رنگها لذت میبری، هر چند که عجیب و غریب و نا موزن هستند.  اینه که دارم به آدمها مثل یک غروب قشنگ نگاه میکنم. ممکنه بنفششون بیشتر باشه و قرمزشون کمتر. ممکنه متقارن نباشند ولی هر چی هست زیبا هستند. 

خلاصه که زندگی همینه. آسون بگیریم و خودمون رو دوست داشته باشیم. 


پی نوشت: در طی دو هفته گذشته چندین بار از مدیرم تذکر گرفتم (بالاخره). کار ارتقاء شغلی هم دیگه فکر نمیکنم پیش بره. ولی با یک گفتار بسیار بی ادبانه به تخمم هم نیست. بعد از اینکه همسر برگشت سرکار، میخوام کارم رو پاره وقت کنم. چیزهایی بهتری برای لذت بردن از زندگی هست.. 

نظرات 1 + ارسال نظر
رز سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1402 ساعت 05:09 https://willnik.blogsky.com/

حرفات قشنگ بود
بهش نیاز داشتم

خوشحالم که به دردت خورده.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد