روز شنبه - روز اول از سه روز تعطیلی- که قراره همش بارونی باشه. شدیداً احساس غمگینی میکنم و میدونم تنها علاجش اینه که باسن مبارک رو از جا بلند کنم و شروع به مرتب کردن خونه بکنم که انگار توش بمب منفجر شده. این همه تکنولوژی پیشرفت کرده و متاسفانه ما هنوز چیزی نداریم که بطور کامل جایگزین کار خستهکنندهای مثل تمیزکردن خونه بشه. میدونم که این کار به بعضی افراد آرامش میده ولی متاسفانه من جزء این افراد نیستم. از تمیز شدن بعدش البته لذت میبرم ولی نه از خود پروسه تمیز کردن. اگر دوران کورنا نبود، جدا از همه هزینههایی که این کار داره، حتماً کسی رو میاوردم که خونه رو هفتگی تمیز کنه. به نظرم به میزان سلامت روانی که این کار به آدم میده؛ میارزه. حالا که امکانش نیست، اگر امروز خونه رو تمیز کنم، حداقل دو روز آینده؛ آرامش بیشتری خواهم داشت.
جیسون مشغول آماده کردن اتاق بیبی هست که رنگش کنه. یک رنگ فیروزهای مانند خریدیم فعلاً که یک لایه بزنیم و ببینیم چطور میشه. فکر کنم وسایل اتاقش رو هم سفید بخرم که اتاق روشن دیده بشه. نمیدونم تا چند سالگی بچه میتونیم از ورود جنسیتزدگی مثل رنگ صورتی و پرنسس و ... به زندگیش جلوگیری کنیم. البته من فکر میکنم که کلاً اوکی هست اگر بچه در یک زمانی به این چیزها گرایش داشته باشه و اگر بعدها هم که بزرگ شد تصمیم گرفت که میخواد با همه کلیشههای جنیستی زندگی کنه، البته تصمیم خودش هست. ولی حداقل بعنوان پدر و مادرش تصمیم ما اینه که با چیزهای مختلف آشنا بشه و تحت تاثیر رسانهها و کارتون و ... فکر نکنه تنها راه جذاب بودن؛ زیبایی ظاهری و ... است و با ارزشهای متفاوتی آشنا بشه.
خوب- بهتره که برم و شروع کنم به تمیز کردن. فلفل خانم هم زیر بارون بیرون بوده و باید دست و پاش رو تمیز کنم و بیارم تو.
ببین تو یه مقطعی بچه ها عجیب کلیشه های داستانی وکارتونی را تقلید میکنند اما اگر با کتاب و حرف زدن و مهمتر از همه دیدن والدین با افکار مختلفی مواجه شده باشند یهو میبینی برا خودش صاحب سبک شده و دیگه اون تقلیدگر محض نیست:)
من از بچگی میخواستم یه چیزی اختراع کنم که خودش همه ی همه ی کارهای خونه را بکنه و هنوز هم اختراع نکردم خخخ:))))
وای ترنج جان خونه منهم نیاز به جارو و گردگیری داره. منهم از جارو زدن و اینها قبلا زیاد خوشم نمیومد اما الان که کار دیگه ای وجود نداره کمتر از این کار بدم میاد.

ثل رنگ صورتی و پرنسس ها و اینها خوششون نمیاد.
رنگ فیروزه ای قشنگه.
اینهم فکر خوبیه که بچه رو در معرض چیزهای مختلفی بگذاری تا خودش گرایشش رو انتخاب کنه. البته بعضی ها هم توی روشهای تربیتیشون از اونور بام میفتن پایین. مثلا من دختربچه ایی رو توی مدرسه دیدم که اصرار دارن ثابت کنن از چیزهای کلیشه ای دخترونه م
امیدوارم غمهای تو هم بزودی کرمرنگتر بشن. اصلا شاید اگر تو هم توی نقاشی دیوار اتاق شرکت کنی حالت بهتر بشه. برای من که رنگ زدن یکجور مدیتیشن هست.
آره.من کاملا بت مجبور کردن بچه به یکگرایش مخالفم. البته همه اینها در صحبت آسون و در عمل مشکل هست ولی دلم میخواد بدونه هر چی میخواد میتونه باشه