امروز دوشنبه است. خیلی دیر سرکار حاضر شدم و خیلی عصبانی بودم. عصبانی از دست خودم که نمیتونم زود از خواب بیدار شم و حجم کارهایی که مدام روی هم انباشته میشه. صد و چهار تا ای-میل نخونده و کلی کار از قبل تلنبار شده. الان بهترم. میخوام بهتر و مفیدتر کار کنم. این روزی که بسیار بد شروع شده رو میخوام تبدیل به یک روز خوب و مفید بکنم.
ترنج جان
گاهی پیام هایت را در وبلاگ ترانه جان ، دیدم
برای ترانه عزیز، مهربانانه می نویسی
ممنونم. باید تمرین کنم مهربان باشم.
ترنج جان عزیز و مهربان

لطفا با خودت مهربان باش
آسان نیست، اما تمرین کن
"گاهی با خودت جوری سخن بگو، که با یک دوست که خیلی دوستش داری، حرف میزنی"
پانوشت
برای یاداوری به خودم نوشتم
ممنونم. گاهی فکر میکنم من با دوستانم هم تقریبا اینطور هستم. یعنی با اونها هم شاید خیلی زیاد مهربان نیستم و گاهی دلم میخواد هلشون بدم برای بهتر شدن. ولی کلمه بهتر شاید تشویق باشه. خودمون رو تشویق کنیم برای بهتر شدن.
ترنج جان اولا که فدای سرت دوما که طول میکشه آدم خودشو نسبت به قبل ارتقا بده لطفا با خودت مهربون باش و ناراحت نشو از خودت. من که تا تصمیم میگیرم سحرخیز بشم ذهنم جوری منو زمین میزنه که سه ساعت دیرتر از روزای عادی بهم اجازه شروع روز و میده
فریال عزیز من هم دقیقا اینطور هستم. یعنی وقتی تصمیم میگیرم تغییری بدم، بدتر میشه که بهتر نمیشه. میدونم. همه سعیم رو میکنم که با خودم مهربون باشم.