همون قصه تکراری...

کاش میشد مغزم رو از تو جمجمه سرم در میاوردم، تمیزش میکردم و میگذاشتمش سر جاش. از این همه جنگیدن با خودم خسته ام. دلم میخواد با خودم و با جهان در صلح باشم. دلم برای خونه پدری تنگ شده. چهار سال و نیم از آخرین باری که خونه بودم میگذره. دلم آرامش خونه رو میخواد. نه بهتر بگم، دلم میخواد که یک کسی باشه که ازم مراقبت کنه و من با آرامش و حوصله بتونم خودم رو درست کنم. چه چیزهایی در من شکسته که احتیاج به تعمیر داره؟ فکر میکنم مهمتر از همه مغزمه. منطقی بخوام فکر کنم، نمیشه مغزم رو سرم در بیارم و بشورم. نمیشه هم زندگی رو تعطیل کنم.فقط میتونم در راهی قدم بردارم که از مغزم مراقبت بشه. مثل خواب کافی، مثل غذای سالم، مثل ورزش کردن و مراقبه کردن. شاید اینطوری بهبود پیدا کنم. مدتهاست که هر روز حداقل چند تا قرص مسکن میخورم برای سردردم. بعضیهاشون حتی کارساز هم نیستند. دلم یک دتاکس کامل میخواد. سم زدایی از جسم و ذهن. 

بهتره برم کار کنم چون سرکار هستم. دیگه الان پومودورو  را روشن میکنم و شروع میکنم به کار کردن. میدونم که با خط کشیدن روی کارهایی که انجام میشه، حالم بهتر خواهد شد.  

نظرات 2 + ارسال نظر
ماهی چهارشنبه 29 شهریور 1402 ساعت 11:36 https://redfishi.blogsky.com/

ترنج عزیز در مورد این جمله ات هر از گاهی یگ کاغد خیلی بزرگ بگذار جلوت با یک خودکار خوب و میز مرتب و تمام محتویات مغزت را بریز بیرون بسته بندی کن . معمولا خوب جواب میده.
شبکه های اجتماعی غیر خانوادگی ات را هم قوی کنی خوبه، مثل دوستان ، مادران دخترت ..همسایه ها
در صمن چرا سرت درد میکنه؟
برات آرزوی یک عالمه شادی و آرامش میکنم

مرسی ماهی عزیز. دیروز به توصیه شما عمل کردم و چهار صفحه نوشتم ولی تموم نشد. فقط خسته شدم. بقیه اش رو امشب ادامه میدم.
سرم خیلی درد میکنه و دکتر هم کاری براش نمیکنه. باید روش فشار بگذارم که بفرسته سی تی اسکن. اینکه هر روز سرم درد میکنه طبیعی نیست.

Doost چهارشنبه 29 شهریور 1402 ساعت 08:36

ترنج نازنین،
بنظرم بیشتر مردم نیاز به یک سم زدایی روحی دارند،به نکته خوبی اشاره کردی،چقدر خوبه که راههای این دیتاکس کردن رو بخوبی میدونی
برات ارزوی بهترینها رو دارم عزیزم.

ممنون از لطفتون دوست عزیز.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد