دیت نایتز

با همسر تازگیها یک رسم جدید شروع کردیم و اون هم اینه که شبهایی رو اختصاص میدیم که با هم وقت بگذرونیم.دیت نایتها بدون گوشی و بدون تلویزیون. در واقع اولین بار برای ولنتاین این کار رو کردیم (هر چند همیشه حرفش رو میزدیم) و بعد دیدیم که چقدر خوش گذشت و قرار گذاشتیم هر دو /سه هفته یکبار اینکار رو انجام بدیم. 

برای ولنتاین: انواع و اقسام پنیرها گرفتیم با کرکر و شراب. چراغها رو خاموش کردیم، شمع روشن کردیم و موزیک گذاشتیم و درباره روزهای آشناییمون حرف زدیم. از اولین باری که همدیگر رو دیدیم، تا وقتی که جیسون من رو دعوت کرد بیرون، اولین باری که همدیگر رو بوسیدیم و .. 

دیت دوم: یک ظرف بزرگ ناچوز درست کردیم (چیپس ذرت، پنیر, پیازچه, فلفل تند حلقه شده, زیتون حلقه شده و گوشت استیک پخته شده و خرد شده)، آبجو سرد هم در یخچال. کلی خوردیم و Scrabble  بازی کردیم و خیلی خندیدیم.

یک سری کار هم با هم میکنیم که دیت نایت نیستند ولی با هم انجامشون میدیم و خوب هستند:  

یک کورس مجانی هم در کورسرا (Coursera) برداشتیم راجع به فرزندداری که با هم هر یک شب در میون نیم ساعت تا چهل و پنج دقیقه وقت میگذاریم و گوش میدیم. کورس مال بخش روانپزشکی دانشگاه Yale  هست. 

با هم داریم مستند Allan vs. Farraw رو نگاه میکنیم که راجع به وودی آلن و ادعاهایی راجع به کودک آزاری و .. اون وجود داره. بعدش هم البته درباره همه چیزهایی که دیدیم بحث میکنیم. مستند چهار قسمتی هست که فعلاً فقط دو قسمتش اکران شده. البته هنوز کامل مجاب نشدم که آزارجنسی که به دخترخوانده کوچکترش انجام داده صحت داشته باشه. قسمت اول کاملاً مجاب بودم ولی بعد از دیدن سری اتفاقاتی که افتاده، یک کم مشکوک شدم. به نظر من در اینکه وودی آلن به دخترهای خیلی کم سن و سال تر از خودش علاقه داشته و اینکه این علاقه به نظرم تا حد خیلی زیادی غیرطبیعی هست اصلاً شکی نیست. مثلا همین ازدواجش با دخترخوانده‌اش که فکر کنم چهل سالی کوچکتر از خودش هست شاهد این مدعاست.به نظرتون یک مرد شصت و خرده‌ای ساله چه حرف مشترکی با یک دخترک نوزده ساله داره؟ به نظرم جدا از قسمت جدی قضیه، یک میل شدید به کنترل و پرستیده شدن در چنین رابطه‌ای هست. مستند اعصاب خرد کن هست البته و راستش شخصیت غیر سینمایی وودی آلن برای من خیلی جذاب نبود از اول و بعد از دیدن این مستند کمتر هم جذاب شد.


- احساس میکنم رابطه‌ام با جی بعد از این دیتها یک جور خیلی خوبی شده. به هم احساس نزدیکی بیشتری داریم. با هم بیشتر حرف میزنیم و تعامل داریم و کلاً خیلی بهمون کمک کرده. خلاصه که اگر حال دلتون با پارتنرتون خوب نیست، یا دلتون میخواد بهتر باشه، بهتون توصیه میکنم شبهایی رو فقط برای خودتون دونفر اختصاص بدید؛ با هم بشینید و خاطرات خوبی که با هم دارید مرور کنید. از آرزوهای آینده تون حرف بزنید (اگر استرس زا نیستند البته.) با هم برقصید و شاد باشید. به وقتی که میگذارید می‌ارزه. 

نظرات 4 + ارسال نظر
لاندا پنج‌شنبه 5 فروردین 1400 ساعت 13:01

چه ایده جالبی. یه شب بدون موبایل آرزوعه قشنگ. اول از همه هم خودم باید بتونم خودم رو کنترل کنم.
خوبه که تونستین انجامش بدین و نتیجه داده

آره. کلا گاهی از تکنولوژی رها شدن خوبه.

یاسی شنبه 16 اسفند 1399 ساعت 14:22

چه راه خوبی برای اینکه از نظر روحی بهمدیگه نزدیکتر بشین پیدا کردین...امیدوارم روز به روز شادتر و صمیمیتر باشین نسبت به هم..

ممنون. من هم امیدوارم. :)

سهیلا سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 22:27 http://Nanehadi.blogsky.com

حرف زدن با پارتنر خیلی خوبه.ادامه بدید.احتمالا وودی آلن با دخترای کم سن و سال حرف نمیزنه.سرگرمی دیگه ای داره.حرفاش رو با خانم های مسن تر میزنه.

چی بگم والا.

Taraaaneh سه‌شنبه 12 اسفند 1399 ساعت 14:38 http://Taraaaneh.blogsky.com

آفرین خیلی کار خوبی کردی. خوشحالم که بهم نزدیکتان شدین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد